زمان جاری : شنبه 15 اردیبهشت 1403 - 5:19 قبل از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم






ارسال پاسخ
تعداد بازدید 780
نویسنده پیام
mbn آفلاین


ارسال‌ها : 767
عضویت: 23 /10 /1393
محل زندگی: TeHrUn kharab shode
سن: 16
شناسه یاهو: خدا بیامرزدش
تشکرها : 100
تشکر شده : 61
همه چیز درمورد DmC DevilMayCry
اینم برای اونایی میفرستم که کپی و پیس میکنن و اسکی میرن،پز میان بعد از خودشون مایه نمیزارن،حاضرم نیستن چشماشون رو به حقیقت باز شه.

داستانDMC از چه کتابی الهام گرفته است ؟

در سال 1307 میلادی دانته آلیگیری شاعر ایتالیایی شروع به نوشتن منظومه ای با عنوان کمدی کرد که وی در سروده ی خیالی خود ازجهنم و برزخ و بهشت عبور میکند و نهایتا به دیدار حق تعالی میرود در طول این سفر راهنمای او در دوزخ و برزخ ورژیلیوس شاعریست که چند قرن قبل از دانته زندگی میکرده و در بهشت راهنمای او بئاتریس زن رویاهای اوست. این کتاب پس از چند سال از اولین چاپ خود به عنوان کتابی کلاسیک شناخته شد و اکثر ادبا و فضلا به تحقیق و بررسی درباره ی متون این کتاب پرداختند .
اشنایی با کمدی الهی

خود دانته ابتدا این کتاب را تنها کمدی نامیده بود ولی لقب الهی بعد ها به این کتاب تعلق گرفت , این کتاب از این رو کمدی نامیده میشود که در تراژدی ابتدای داستان خوش و پایانش غمناک میباشد ولی کمدی ابتدا موضوعی تاریک دارد ولی در انتها به پایانی خوش ختم میشود, این کتاب سراسر تمثیل و اشاره و نماد است به همین دلیل است که تا به امروز هزاران کتاب در تفسیر هر بیت و مصرع ان نوشته شده است , راهنمای دانته در این سفر الهی ورژیلیوس شاعر لاتینی است که دانته سخت مرید وی بود و تاثیر شاهکار معروف این شاعر((انئیس))در تمام کمدی الهی دیده میشود .
در کتاب کمدی الهی دوزخ و برزخ و بهشت هر کدام شامل ده طبقه اند که عبارتند از : طبقات نه گانه جهنم(به اضافه ی طبقات مقدماتی), طبقات هفت گانه ی برزخ (به اضافه ی جزیره ی برزخ , طبقات مقدماتی ان , بهشت زمینی)و طبقات نه گانه بهشت (به اضافه ی عرش اعلی) . بنابراین دانته 30 طبقه را از اول تا پایان سفر خود می پیماید , اصولا در این کتاب عدد 3 که نماد تثلیث مسیحت و 10 که نماد واحد مقیاس یعنی وحدت است اهمیت خاص دارد , کتاب به سه جلد تقسیم شده و هر جلد سی و سه سرود دارد و هر سرود به صورت بندهای سه بیتی سروده شده .

دوزخ در کمدی الهی

قسمت اول این سفر در زیر زمین و در ظلمات طی میشود , این قسمتی از سفر است که مربوط به دوزخ میشود زیرا دوزخ دانته از زیر قشر زمین آغاز میشود و تا هسته زمین که در آنجا شیطان اقامت دارد ادامه می یابد , آنچه با ماهیت دوزخ دانته سرشته شده است و در واقع تار و پود آنرا ساخته است ناامیدی ابدی از درگاه رحمت الهی است , هر قدر گناه سنگین تر باشد صاحب ان پائین تر می افتد تا جایی که نوبت به یهودا میرسد که از فرط سنگینی گناه در کام شیطان قرار گرفته است .
قانون کلی تاوان , قانون اصلی دوزخ دانته است و محکومین بر همین اساس مجازات میشوند . سخت ترین نوع عذاب در طبقه ی نهم دوزخ روی میدهد که سرمای ابدی و ظلمات مطلق آنرا فراگرفته است که نمادی از انکار کامل عواطف انسانی و محبت و عشق است.




طبقه بندی گناهان در دوزخ دانته طبق نظر فلسفی ارسطو صورت می پذیرد که گناهان را به ((گناهان افراط کاری)) و ((گناهان بذخواهی))تقسیم میکند . گناهان قسمت اول دوزخ گناهانی هستند که اگر جنبه اعتدال در انها رعایت شود فی نفسه گناه نیستند ولی همین که از حد تجاوز کنند و به صورت عادت زندگی در بیایند جرم محسوب میشوند مثل : غریزه جنسی , شکم پرستی , خست , اسراف , خشم و غضب . گناهان قسمت دوم آنهایی هستند که به قصد اضرار صورت میگیرند و به دو دسته گناهان ناشی از زورگویی و تعدی و گناهان ناشی از مکر و حیله تقسیم شده اند .

دوزخ دانته شامل نه طبقه است , به طور کلی پنج طبقه ی اول جهنم که به ان دوزخ علیا گفته میشود خاص گناهانی است که اگر به سوی افراط پیش بروند گناه محسوب میشوند و اینان عبارت است از : بی تکلیفان(طبقه ی اول) , شهوت رانان(طبقه ی دوم ) , شکم پرستان(طبقه ی سوم) , خسیسان و اسرافکاران(طبقه ی چهارم ), تندخویان(طبقه ی پنجم):
از طبقه ی ششم , دوزخ سفلی اغاز میشود که شامل گناهان دسته دوم است که به قصد اضرار صورت میپذیرند و وصاحبان ان مجازات بیشتری را متحمل میشوند این دسته از گناهان در زبان لاتین ex electione مینامند و اینها در مقابل گناهان دسته اول که انرا ex passione مینامند قرار میگیرند .
دسته دوم گناهکاران که شامل دوزخ سفلی است در شهر دیته که مقر اصلی شیطان محسوب میشود قرار دارند , اهل خشونت و حیله گران در طبقات ششم و هفتم جای میگیرند , در طبقه هشتم جهنم که پیچیده ترین طبقه ی دوزخ است و شرح ان غریب به یک ثلث از کتاب دوزخ را در بر میگیرد قوادان , ناموس دزدان , چاپلوسان , مال وقف خواران , غیبگویان , جادوگران , رشوه خواران , ریاکاران قرار دارند.
طبقه نهم , یعنی طبقه ی ظلمات و سرمای مطلق خاص بدترین دوزخیان یعنی خیانت کاران است . اینان کسانی هستند که عواطف و احساسات بشری را نادیده گرفته و پیوند محبت و اعتماد را که باید وصل کننده ابناء بشر باشد بریده و فصل کرده اند بدین جهت جرم خیانت در دوزخ دانته بزرگترین جرم محسوب میشود و افراد این طبقه شامل : خائنین به اصل فرزندی و خویشاوندی , خائنین به وطن و هموطنان , خائنین به اصول میهمان داری و خائنین به ولی نعمت ها هستند , در مرکز طبقه ی نهم است که شیطان بزرگترین مظهر خیانت به خدا جای دارد و گناهکار شماره 2 یهوداست که به حضرت عیسی (علیه السلام) خیانت کرد و جایگاهش به سبب این جرم عظیم در کام شیطان است.

بعد از طبقه ی نهم دوزخ ورژیل و دانته از طول بدن شیطان که مظهر استواری گناه است عبور میکنند تا به برزخ بروند که حد فاصل بین گناه و طهارت است و در انجا خود را با اب توبه و پشیمانی بشویند و با امید به سوی بهشت زمینی رهسپار شوند .

سفر دوزخ دانته همیشه جالبترین قسمت از سه گانه ی کمدی الهی بوده و بیشتر مورد توجه خوانندگان قرار گرفته است . دانته مظهر نوع بشر که در شاهراه زندگی درحال حرکت است و ناگهان خود را در جنگلی تاریک و موحش میبیند (ظلمت خطا و گناهکاری) ,احساس میکند که بی انکه خود بداند از جاده دور افتاده و راه را گم کرده است . اما انجا که ناامید از رستگاری میشود امداد غیبی به کمکش می اید و این نجات به صورت پیر و مرشدی است که باید راهنمای ره گمشدگان باشد و در اینجا ورژیل است که به کمک او می اید . ورژیل در دوزخ نماد عقل و منطق بشری است که از الایش هوی و هوس ها پاک شده است . سپس عقل بشری دست این گناهکار را میگیرد و او را نخست از وادی گناه و ظلمت (دوزخ) و سپس از منزل توبه و پشیمانی (برزخ)میگذراند و عاقبت او را به سر منزل سعادت این جهانی(بهشت زمینی ) میرساند و او را به دست راهنمایی شایسته تر یعنی بئاتریس ( مظهر عشق و صفای الهی ) میسپارد تا وی را از بهشت زمینی به بهشت اسمانی ببرد که مظهر تجرد و صفای مطلق است . این انتقال اختیارات برای ورژیل ضروری ایست چرا که عقل و منطق تا جایی که سعادت زمینی بشر را تامین کند میتواند پیش برود و پس از آن این عروج باید به دست عشق صورت گیرد .
در طرح دوزخ دانته بیش از هر چیزی از میتولوژی یونان و روم قدیم الهام گفته شده است حتی قهرمانان این دوزخ نیز غالبا قهرمانان دوزخ یونانی هستند که تا حدودی تغییر شکل و ماهیت داده اند . در یونان قدیم دوزخ تنها محل اقامتگاه ارواح پس از مرگ بود و بعدها محل ان را زیر زمین قرار دادند و راه ورود به ان را مغاره ها وتنگه هایی باریک در گوشه و کنار زمین دانستند .

برزخ در کمدی الهی

برزخ دانته حد فاصل بین دوزخ و بهشت است و از نظر مفهومی حد فاصل بین گناه و رستگاری یعنی نماینده مرحله توبه و پشیمانی است . برزخ دانته از لحاظ جغرافیایی کوه بلندی است که ان سوی کره ارض , درست در نقطه ی مقابل کوه صهیون که در کنار ان عیسی (علیه السلام) به شهادت رسید قد بر افراشته است . از نظر دانته یعنی طبق فرضیه معروف بطلمیوسی زمین صورت کره ای دارد که به طور ثابت در فضا مستقر است و افلاک بر گرداگرد ان میچرخند . نیمه ی شمالی این کره را ارض مسکون یعنی اروپا و اسیا و افریقا فرا گرفته است و نیمه جنوبی ان به عقیده ی دانته اقیانوسی پهناور است که در ان هیچ خشکی یافت نمیشود . در وسط این اقیانوس یعنی درست وسط قطب جنوب( به فرض اینکه اورشلیم را قطب شمال این کره فرض کنیم )جزیره ای قرار دارد که در وسط ان کوه بسیار بلندی قد برافراشته که از فرط بلندی نوک قله ی آن دیده نمیشود . این همان کوه برزخ است که به یک طبقه ی مقدماتی و هفت طبقه ی اصلی تقسیم میشود و بهشت زمینی روی ان قرار دارد . دانته و ورژیل از طریق کوره راهی که به صورت میان بر از هسته زمین می پیماند به جزیره ی برزخ میرسند .

کوه برزخ شکل مخروطی دارد که هر چه بالاتر میروند کوچکتر میشود . مدخل اصلی برزخ در کوچکی ایست که بر خلاف در ورودی دوزخ که بسیار بزرگ و گشاده بود و هیچ کس مانع ورود به ان نمیشد نگهبانی دارد , در برزخ بسیار کوچک است که از دور به سختی میتوان پی بوجودش برد مفهوم واقعی این اختلاف کاملا روشن است : در گناه همیشه به روی ادمی باز است یعنی آسان میتوان گناه کار شد ولی گذشتن از در رستگاری و صفای روح مشکل است زیرا که در اینجا خویشتن داری و دوری از هوی و هوس های نفسانی لازم است بدین جهت است که بر خلاف دوزخ اینجا پاسبانی دارد و تا به صلاحیت کسی یقین نکند اجازه ورود به او نمیدهد اصل این فکر از انجیل متی باب هفتم گرفته شده است .

باید تذکر داد که در اینجا کلید داری بهشت مستقیما به عهده ی پطرس رسول گذاشته نشده زیرا خود پطرس در اعلی درجه اسمان جا دارد و در عوض به جای او نماینده اش اینکار را با دوکلید طلایی و سیمین( علم و ایمان) انجام میدهد , پس از طی طبقات برزخ دانته و ورژیل وارد بهشت زمینی میشوند که در نوک قله کوه قرار دارد این همان بهشتی ایست که ادم و حوا در اغاز خلقت در ان بسر میبردند ولی وسوسه شیطان باعث اغوای حوا شد و او به همراه ادم از شجره ممنوعه خوردند و به خراب اباد زمین هبوط کردند .
این بهشت زمینی که دانته با استادی فراوان جلال ان را وصف نموده است اخرین منزل سفر این مسافر سرگردان است که روانه دیار جاوید شده است در این بهشت وی برای اولین بار بئاتریس ( بئاتریس معشوق دانته در دنیای واقعی بود که جوانمرگ شد ) محبوبه ی زیبای اسمان نشین خود را میبیند که در اینجا دیگر دلدار زمینی او نیست , بلکه مظهر عشق و ایمان و به تعبیر دقیق تر , مظهر حقیقتیست که از راه مذهب و ایمان متجلی میشود و عقل و ادراک ادمی بی کمک دل و احسان بدان ره نمیتواند برد . از این جهت است که چون بئاتریس پا به میدان میگذارد ورژیل مظهر عقل و استدلال بشری که دانته را در دوزخ و برزخ راهنما بوده است بی سر و صدا جا خالی میکند و بدانجا که تبعیدگاه ابدی اوست یعنی طبقه ی اول دوزخ باز میگردد . این یکی از عالی ترین اشارات سمبولیک کمدی الهی است و طبعا مفهوم ان اینست که عقل و منطق ادمی تا انجا توانایی دارد که وی را از وادی گمراهی و ضلالت بسلامت بگذارند و به او مفهوم خوب و بد را بفهماند و او را به بهشت زمینی یعنی اسودگی روح و فکر برساند ولی از اینجا به بعد کاری از دست عقل ساخته نیست چون پای استدلالیان چوبین است و اینجا دیگر کار , کار عشق است و دل است که مخزن گوهر اسرار است که عقل نامحرم را در ان راهی نیست .

برزخ دانته از نظر معنوی

چنانچه که قبلا گفته شد برزخ همچون دوزخ و بهشت شامل ده طبقه میشود که دانته هفت طبقه ی اصلی را به وسیله ی سنتاچولیا قدیسه معروف مسیحی طی میکند . در برزخ دانته و ورژیل با هفت طبقه از گناهکاران روبرو میشوند که هر کدام در طبقه ای مشخص کفاره میبینند , گناه اینان تقریبا همان گناهانیست که در دوزخ وجود داشت با این تفاوت که دوزخیان تا اخر عمر به سراغ توبه و پشیمانی نرفته بودند و گناهکارانه ترک جهان گفته بودند ولی گناهکاران برزخ کسانی هستند که پیش از مرگ توبه و استغفار کرده اند . این نکته شایان توجه است که گناهان در دوزخ و برزخ عکس یکدیگرند به طور مثال گناه عشق در طبقه ی اول دوزخ و طبقه ی اخر برزخ جای گرفته است ولی گناه مردم ازاری در طبقه ی اخر دوزخ و طبقه ی اول برزخ قرار میگیرد . ولی مهمترین تفاوت بین گناهان دوزخ و برزخ یک فرق فلسفی است که تمام دانته شناسان به ان اذعان کرده اند بدین معنی که طبقه بندی گناهان بر اساس دو نظریه فلسفی صورت گرفته است که یکی از انها نظریه ارسطو(دوزخ) ودیگری نظریه افلاطون(برزخ) است .
در مورد نظریه ارسطو در بخش مربوط به دوزخ توضیح داده ایم اینک به نظریه افلاطون میپردازیم که مبنای تقسیم بندی گناهان در برزخ میباشد که به عکس ارسطو , افلاطون خطایای بشری را ناشی از یک امر واحد یعنی عشق و میل میداند و هر گاهی را زاده ی اختلالی میشمارد که در جریان طبیعی امر عشق یعنی نیرویی که ناظم اصلی کلیه ی حرکات و محرک همه اعمال ماست روی داده است . به عقیده وی این اختلال به سه صورت بروز میکند :

1.عشق به مطلوب بد ( غرور, حسد , خشم و غضب )
2.قصور در عشق ( گناه بی حالی و سهل انگاری)
3.افراط در عشق (خست , شکم پرستی , شهوت رانی)

دانته در کمدی الهی از این دو نظریه استفاده کرده است و دوزخ را با نظریه اخلاق ارسطو و برزخ را با نظریه عشق افلاطون ترسیم کرده است . شک نیست طبقه بندی افلاطونی برزخ بسیار ساده و قابل فهم تر است , اسکریلو یکی از دانته شناسان مهم قرن نوزدهم ایتالیا در کتاب فصلی چند از زندگانی دانته مینویسد :

((ساختمان برزخ مشخص و قابل درک است و فرضیه دلپذیر افلاطونی درباره ی عشق با جنبه ی شاعرانه و زیبای خود جلوه ی بیشتری به طرز فکر معمول در اموزشگاههای مسیحی درباره ی معاصی کبیره بخشیده است و توضیح و تفسیر این گناهان جنبه ی هنری و ذوقی بدان داده است . بالعکس فرضیه لعنتی ارسطو دوزخ را انچنان که هست دوزخی تر و طبقه بندی انرا حتی از انکه شیطان میخواسته پیچیده تر و غامض تر ساخته است ))

یکی از نکات جالب در برزخ این است که در طبقه هفتم که مخصوص نفس پرستی است دانته به فرمان ورژیل به درون اتش میرود و سوزندگی طاقت فرسای اتش برزخ را که کوره ی شیشه گران در مقابل آن خنک می نماید را احساس میکند و این به منزله ی اعترافی از جانب او به گناه نفس پرستی است .


داستان DmC

9000 سال قبل یکی از قوی ترین و زیرک ترین جن ها به نام ماندس قیام کرد تا بشر را تحت کنترل خود بیاورد اما او در این راه تنها نبود , ژنرال و شوالیه ارتش و برادر او یعنی اسپاردا در این هدف به او کمک میکرد اما اسپاردا عاشق فرشته ای به نام ایوا شد و به برادرش پشت کرد . از آمیزش جن و فرشته نسلی قدرتمند بوجود امد که نه فرشته بودند و نه جن ! نسل جدید نیمی فرشته و نیمی جن بودند که به انها نفلیم میگفتند . وقتی ماندس از عشق بین اسپاردا و ایوا و خیانت اسپاردا باخبر میشود نمیتواند بر خشم خود غلبه کند و به خانه ی او حمله میکند و برادرش را تبعید کرده تا برای همیشه شکنجه شود و معشوقه ی برادرش ایوا را به قتل میرساند . اسپاردا قبل از حمله ی ماندس کودکان خود را فراری داده و هر کدام را با شمشیری خاص نشانه گذاری کرده بود . طبق افسانه ها فقط یک نفلیم میتواند پادشاه جن ها یعنی ماندس را به قتل برساند پس دو برادر با یکدیگر متحد میشوند تا انتقام خون مادر و پدر شکنجه شده ی خود را بگیرند .

اشنایی با شخصیت های بازی
Dante: شخصیت اصلی داستان [[شیطان نیز میگرید]] که در شهر لیبمو زندگی میکند و چیزی از گذشته اش به خاطر نمی اورد ولی اینبار او شخصیت ژاپنی 4 قسمت قبل نیست بلکه یک جوان انگلیسی است که سازندگان بازی حتی پرچم بریتانیای کبیر را نیز برای تاکید بیشتر روی بازوی چپ کت او قرار داده اند , او با شمشیر Rebellion توسط اسپاردا نشانه گذاری شده است که به گفته ی نینجا تئوری این شمشیر نمادی از شورش و بی نظمی است , دانته از لحاظ شخصیتی در انواع گناهان غوطه ور است او مشروب مینوشد و با روسپی ها همخواب میشود و هدف مشخصی ندارد تا زمانی که ماندس یکی از جن های تحت امر خود را برای کشتن وی به سراغش میفرستد و اینجاست که او با شخصیت Kat که از طرف برادرش فرستاده شده اشنا میشود .
جنی که برای کشتن دانته به سراغ او امده است Hunter و یا به زبان فارسی شکارچی نام دارد که یاد آور سرود اول دوزخ در کتاب کمدی الهیست , زمانی که دانته در کمدی الهی خود را در جنگل تاریک میبیند و ناامید میشود و به سوی تپه ی بلندی میرود تا روزنه ی خورشید به وی برسد در میان راه سه حیوان وحشی : پلنگ , شیر ,گرگ که نماد شهوت و غرور و نفس پرستی هستند مانع رفتن او به بالای تپه میشوند و در همین هنگام ورژیل از طرف بئاتریس به کمک او میاید ... در واقع در بازی [[شیطان نیز میگرید]] هم دانته در اوج گمراهی و غفلت است و شکارچی به سراغ او میاد اما تفاوت اینجاست که در این داستان ورژیل او را نجات نمیدهد بلکه Kat مامور کمک کردن به دانته و نجات او از دست شکارچی است .
Vergil : او برادر دوقلوی دانته و بسیار باهوش و زیرک است , اسپاردا او را با شمشیر Yamato نشانه گذاری کرده است . شمشیر یاماتو یک شمشیر ژاپنی است که نماد اصالت و ملیت و سنت مردم ژاپن است و عموما تصویری که ما از این شمشیر داریم همانیست که در فیلم هایی هالیوودی در دست نینجاها میبینیم , یاماتو نمادی از ارامش است که دقیقا در نقطه ی مقابل شمشیر دانته که نمادی از شورش است قرار میگیرد .
ورژیل گروهی را با عنوان Order تشکیل داده است که این گروه در رسانه ها به عنوان گروه تروریستی به مردم نشان داده میشود. همچنانکه شخصیت ورژیل وقتی در تلویزیون سخنرانی میکند ما را به یاد شخصیت V در فیلم V For Vendetta می اندازد ولی نشان گروه نظم هم بسیار شبیه نشانی است که گروه Anonymouse در دنیای واقعی از ان استفاده میکنند . آنانیموس گروهی ازاد از هکر ها هستند که با حمله به وبسایت ها و شبکه های دولتی و پخش اسناد در فضای مجازی به دنبال ازادی بیان هستند .
نمونه ای از فعالیت های گروه آنانیموس در دسامبر سال 2011 اتفاق افتاد این گروه موفق به هک نام و اطلاعات و همچنین کارت های اعتباری هزاران مشتری شرکت استراتفور شد که بعدا این اسناد توسط سایت ویکی لیکس منتشر شد . ورژیل همان وظیفه ای که در کمدی الهی ایفا میکرد را نیز در بازی عهده دار است و و به عنوان راهنمای دانته در بازی شناخته میشود. Kat: مخفف اسم کاترین است , پدر او یک جن بود که هر شب او و مادرش را اذیت میکرد , کت در دنیای واقعی نمیتوانست از دست او فرار کند پس راهی به سوی لیمبو که عالم موازی با دنیای واقعیست پیدا کرد و هر شب به انجا میگریخت تا از دست پدرش در امان باشد در یکی از همین فرارها او با ورژیل ملاقات میکند و به کمک او پدر شیطانی خود را میکشد , حالا او جزئی از گروه نظم میباشد و میخواهد همراه با ورژیل تمامی جن های موجود در لیمبو را از بین ببرد .
توانایی او همین وارد و خارج شدن به عالم موازی لیمبو است که برای یک انسان عادی امری دشوار مینماید . هر چند شخصیت او تمثیلی از بئاتریس در کمدی الهیست و در انتها عشق دانته به اوست که دانته را بر ورژیل پیروز میسازد ولی نام او از قدیسه معروف کاترین اسکندریه گرفته شده است که در 14 سالگی مسیحی شد ( مثل کت که در نوجوانی به گروه نظم پیوست) و دویست نفر را به مسیحیت مشرف کرد , او فرزند پادشاه بت پرست کاستاس و ملکه سابینلا بود که بر اسکندریه حکومت میکردند , او در پی تبلیغات دین مسیح نزد امپراطور روم ماکسنتیوس رفت و او را به مسیحیت فرا خواند ولی پادشاه جمعی از فیلسوفان و متفکرین را در مقابل او قرار داد تا با او مباحثه کنند و او را متقاعد کنند که بت پرستی راه درست بندگی میباشد و مسیری که کاترین جوان میرود اشتباه است ولی در این مباحثه کاترین بر متفکرین غلبه کرد و ماکسنتیوس از دست او عصبانی شد و دستور داد او را شکنجه کنند ولی اسباب شکنجه به طور معجزه اسایی خراب شد پس از این پادشاه دستور داد تا سر کاترین را از سرش جدا کنند .




ستاره ای که در وسط پیشانی کت خالکوبی شده است مکان چشم سوم و یا چاکرای Ajna در سنت dharmic است , محل چاکرای آجنا در پشت ابروست که در مغز قرار میگیرد , معنای آجنا چشم عقل است که وظیفه ی کشف و شهود را به عهده دارد. به همین دلیل است که کت به راحتی میتواند از دنیای واقعی اتفاقات درون لیمبو را شهود کند .



Phineas : فینیاس یک مخترع و پژوهشگر و پیامبر است که توسط ماندس زندانی شده است , اون نیز یک جن است ولی زمانی که دانته در رسیدن به برج رسانه ای Raptor News ناامید میشود , او بوسیله ی چشم مکانیکی اش به دانته کمک میکند و او را با مهم ترین نقطه ی ضعف ماندس یعنی فرزندش آشنا میکند . فینیاس در اساطیر یونانی همان پیرمرد نابینائیست که در حماسه جیسون و آرگونایتها در جزیره ای زندانی شده است و به شرط مقداری غدا قبول میکند که مسیر درست را به جیسون و همراهانش برای یافتن پشم زرین نشان بدهد , همین اتفاق در [[شیطان نیز میگرید]] می افتد ولی این بار فینیاس به جای غذا از دانته چشم مکانیکی ربوده شده اش را میخواهد تا به وی کمک کند که به برج Raptor News برود .
این کمک جادویی در کتاب کمدی الهی توسط یک فرشته به دانته انجام میشود انجایی که در سرود هشتم به شهر دیته اقامت گاه شیطان میرسند و با مقاومت عجیب پاسبان های شهر روبرو میشوند , در این مقطع سفر دانته آلیگیری در دوزخ علیا(قسمت اول دوزخ) به اتمام میرسد و دانته و ورژیل وارد قسمت سفلی میشوند که چهار طبقه ی پایانی جهنم را در بر میگیرد , در این قسمت ورژیل برای اولین بار دست و پای خود را گم میکند و تلویحا به دانته اشاره میکند که برای ورود به شهر به سروش الهی نیازمند هستند که این امداد غیبی در انتهای سرود به صورت فرشته ای به انها نازل میشود و دروازه شهر دیته را میگشاید که از نظر سمبولیک این مقاومت شیطان ها و عجز ورژیل و کمک غیبی نشانگر آنست که انجا که جوهر شر در میان باشد عقل و منطق انسانی کارساز نیست , زیرا عقل بر پایه استدلال است که شیطان را از ان خبری نیست .
آغاز معراج دانته آلیگیری در کتاب کمدی الهی از دوزخ شروع میشود و در طی سفرخود بوسیله ی معرفت نفسی که هر لحظه شناخت بیشتری از آن می یابد خود را به درجات عالی تر معنوی میرساند نکته ی جالب اینجاست که در بازی [[شیطان نیز میگرید]] این پیامبر که از جنس جن است معرفت نفس دیگری را برای دانته رقم میزند چرا که به او کمک میکند به جای معنویات شیطان درون خود را آزاد کند .

معرفت نفس در [[شیطان نیز میگرید]]

در مراحل ابتدایی بازی زمانیکه دانته در خانه پدری به دنبال راز های گمشده گذشته خود است با دو نماد برخورد میکند یکی نماد شمشیرRebellion که به روی سپر اسپاردا حک شده است و دیگری نماد گل رز آبی که در دست مادرش میباشد .

شمشیر Rebellion همان شمشیر اسپارداست که امروز در دستان دانته است , حتی نماد این شمشیر در کمر دانته نیز خالکوبی شده است , گل رز ابی که در دستان مادر دانته است به طور معمول در طبیعت وجود ندارد ولی با اعمال تغییراتی در ساختار رز سفید میتوان گل رز ابی بوجود اورد معنی و مفهوم گل رز ابی در مفهوم شناسی گل ها به معنای راز است . در طول بازی دانته هر وقت به یکی از این نمادها نزدیک میشود دوربین وارد چشم او میشود و به درون او نفوذ میکند , دانته در درون خود کاوش میکند تا زنجیرهایی که به یک مجسمه وصل است را بشکند تا مجسمه بزرگ ازاد شود و به راز درون خود پی ببرد.
در واقع مجسمه فوق نفس دانته است که باید شناخته شود , دانته در یک روند خودشناسی به تنهایی نمیتواند شناخت دقیقی از خود پیدا کند اینجاست که پیامبر شیطانی فینیاس در این سلوک شیطانی به او کمک میکند و دانته را به خود دانته میشناساند انچه که واضح و مبرهن است این نکته است که دانته پس از پاره کردن اخرین زنجیر نفس خود میفهمد که در درونه خود, او یک شیطان است و هیچ چیزی از مادر خود ایوا که یک فرشته بود به ارث نبرده است .
البته در این مرحله از خودشناسی دانته است که ایوا دلیل سفر و مبارزه ی دانته را تشریح میکند و انرا فراتر از انتقام گیری خون خود و اسپاردا میداند که ان شالله در قسمت های بعدی پیام ایوا به دانته را نیز بررسی میکنیم . نکته ی دیگری که باید در سلوک شیطانی دانته مورد بررسی قرار بگیرد این است که برای شیطان درون دانته از کلمه Devil به جای Demon استفاده شده است , Demon همان جن است ولی Devil به معنای روح پلید است , پس دانته د این قسمت از قدرت جن ها که از پدر خود به ارث برده استفاده نمیکند بلکه افسار نفس خود را رها میکند و به حالت Devil Trigger شیفت میشود .
Eva : ایوا مادر دانته و ورجیل است بر خلاف اکثر شخصیت های بازی او یک فرشته است , ایوا یک نام لاتین است که معادل Eve در زبان انگلیسی و حوا در زبان فارسی میباشد . حوا یعنی زندگی بخش و ریشه ی زندگی , او همسر اسپارداست که با هم در باغ Paradise یا باغ بهشت زندگی میکنند .
همان طور که قبلا در داستان [[شیطان نیز میگرید]] اشاره شد 9000 سال قبل داستان عاشقانه ی او و اسپاردا رقم میخورد در فرهنگ غربی از عمر حضرت عیسی تا به امروز 2013 سال میلادی میگذرد و میگویند از طوفان نوح تا تولد حضرت عیسی 1500 سال فاصله است و از آنجا که نوح در سن 950 سالگی ، از طوفان در امان مانده و از طرفی بین حضرت نوح و حضرت آدم 1500 سال بوده ، میتوان محاسبه کرد که حدودا حضرت آدم 9000 هزار سال پیش میزیسته , البته این مسئله قطعی نیست و تنها بر اساس انچه که در کتاب مقدس امده ذکر میشود .
در مقابل شخصیت حوا , اسپاردا قرار دارد که در هیچ فرهنگ و زبانی نام وی دارای معنی مشخصی نیست ولی ماهیت وی که یک جن است و در نهایت به گناه عشق به فرشته ای به نام حوا و پشت کردن به برادرش ماندس برای همیشه تبعید و شکنجه میشود ما را به یاد شخصیت پرومته در اساطیر یونانی می اندازد که وقتی زئوس در خواب بود اتش را از وی دزدید و به انسان داد , وقتی زئوس متوجه خیانت پرومته شد او را برای همیشه تبعید و شکنجه کرد , نکته قابل توجه در مورد اسپاردا این است که در این نسخه از بازی ما حتی یکبار هم چهره ی وی را نمیبینیم و این سوال برایمان پیش می اید که چرا اصلی ترین شخصیت داستان در این بازی هویتی نامعلوم دارد ؟ چرا سازندگان بازی چهره ی یک فرشته که موجودی مجرد است را به راحتی تصویر میکنند ولی زمانی که نوبت به جن اصلی که ماهیت پرومته گونه دارد میرسند از تجسم تصویر او عاجزند ؟شاید این مسئله به دلیل هم سنگ بودن پرومته یونانی و لوسیفر توراتی است .

Nephilim نسلی است که از اسپاردا و حوا بوجود آمده است , تنها جایی که به نسل نفلیم ها اشاره شده است کتاب مقدس است که در انجا ازنفلیم ها به عنوان نسلی که از پیوند فرزندان خدا(الوهیم) با انسان ها بوجود امدند و دارای جثه ای بزرگ و تنومند بودند نامبرده شده است و گفته میشود همه ی انها در طوفان نوح از بین رفته اند و فرضیه ای دیگر هست که معقتقدند در نبرد حضرت داوود(علیه السلام) و جالوت , جالوت یک نفلیم بوده است .
اما این چه ربطی دارد به جن ها و فرشتگان ؟ در فرهنگ یهودی و مسیحی فرشتگان دختران خدا هستند و یکی از شرایط به دنیا امدن نفلیم ها این است که یک طرف رابطه فرزندان خدا باشند پس این بار به جای انسان شیطان است که با فرزندان خدا امیزش میکند و نسل قدرتمندی را بوجود میاورد که نه فرشته هستند و نه جن ولی قدرت هر دو نسل را دارند ایاتی که در تورات به نفلیم ها اشاره میکند عبارت است از کتاب پیدایش بخش ششم ایات یک تا چهار :

{{در این زمان که تعداد انسانهای روی زمین زیاد میشد پسران خدا مجذوب دختران زیبا روی انسان ها شدند و هر کدام را که پسندیدند برای خود به زنی گرفتند انگاه خداوند فرمود : روح من همیشه در انسان باقی نخواهد ماند زیرا او موجودیست فانی و نفسانی پس صد و بیست سال به او عمر میدهم تا خود را اصلاح کند . پس از انکه پسران خدا و دختران انسان ها با هم وصلت نمودند مردانی غول اسا از انان به وجود امد . اینان دلاوران معروف دوران قدیم هستند}}

همچنین در کتاب اعداد بخش سیزدهم ایات سی و دو تا سی و چهار :

{{بنابراین گزارش انها منفی و حاکی از ان بود که آن سرزمین آنها را از پای در خواهد اورد .آنها گفتند : اهالی آنجا قوی هیکل هستند . ما در انجا عناقی ها را دیدیم که از نسل مردمان غول پیکر قدیم اند . چنان قد بلندی داشتند که ما در برابرشان همچون ملخ بودیم}}

این قسمت از کتاب اعداد همانست که در قران یهودیان خطاب به حضرت موسی(علیه السلام) میگویند «تو و خدايت به جنگ آنها برويد پس از آنكه پيروز شديد ما وارد خواهيم شد.»


تبیین دوزخ در [[شیطان نیز میگرید]]

همان طور که مشخص شد داستان [[شیطان نیز میگرید]] از کتاب کمدی الهی الهام گرفته است و تقریبا هیچ عاملی را نمیتوان در بازی یافت که در کمدی الهی موجود نباشد. شهر لیبمو توسط یک سرمایه دار بزرگ به نام ماندس اداره میشود , او بوسیله ی کارخانه ی نوشابه سازی Virility , شبکه ی رسانه ای Raptor News , بارهای فحشا , بانک Silver Sacks و شبکه ی جهانی دوربین های امنیتی مردم شهر را کنترل میکند اخرین هدف او بوجود اوردن بدهی عظیم اقتصادی است که با همکاری رئیس جمهور انجام میشود تا وی را تبدیل به پادشاه بی چون و چرای روی زمین کند .
در همین بین گروه Order که توسط ورژیل تشکیل شده است وظیفه ی افشای دولت پشت پرده را دارد تا با اگاه کردن مردم شهر از اهداف سرمایه داران و سیاست مداران مانع تشکیل حکومت شیطانی ماندس بشود .
شهر Limbo کجاست ؟در کتاب کمدی الهی طبقه ی اول جهنم لیبمو نام دارد , این طبقه از جهنم ساخته دانته نیست و و در فقه و اصول کاتولیک سابقه بسیار زیادی دارد طبق احادیث مسیحی limbos جایی است که ارواح کودکان مرده و تعمید نشده در ان به سر میبرند, ارواحی که در این طبقه از دوزخ هستند شکنجه و عذابی نمیبینند ولی تا ابد از داشتن امید محروم هستند , سوای اینکه لیمبو کجاست ؟ باید دید دانته در این قسمت از جهنم چه کسانی را جای داده است ؟
هومر , هوراس , اووید, لوکانو , ورژیل و حتی ابوعلی سینا در کنار افلاطون و ارسطو و سقراط و ابن الرشد در طبقه ی اول دوزخ کمدی الهی قرار دارند جالب توجه این است که صلاح الدین ایوبی نیز در این طبقه از دوزخ است . اما در بازی [[شیطان نیز میگرید]] لیبمو به مثابه عالم موازی است و نمیتوان انرا صرفا به طبقه ی اول جهنم در کتاب کمدی الهی محدود کرد . دانته دربازی باید با استفاده از یک سری مناسک خاص و یا بوسیله ی جن ها وارد دنیای موازی انها بشود در واقع همانطور که قبلا اشاره کردیم لیمبو جهان موازی جن ها است . تمام اتفاقات اصلی نیز در همین عالم لیبمو روی میدهد که تا حدودی نیز بر روی دنیای واقعی تاثیر میگذارد.
اشاره شد که دوزخ در کتاب کمدی الهی شامل دو قسمت است که طبقه ی اول تا پنجم ان دوزخ علیا و از طبقه ی ششم تا نهم دوزخ سفلی نام دارد که شهر دیته اقامتگاه شیطان در قسمت دوم جای میگیرد و و از آنجائیکه دوزخ در زیر زمین قرار دارد دانته و ورژیل مجبور هستند برای رفتن به طبقات بالاتر دوزخ هر چه بیشتر به عمق زمین بروند.

شرکت نوشابه سازی Virility ( دوزخ علیا )

ماندس به وسیله ی نوشابه های این شرکت قسمتی از کنترل خود را بر مردم اعمال میکند چرا که این شرکت مدعی ایست که نوشابه ی انرژی زایی تولید میکند که مصرف کنندگان ان دارای اندام بهتر , توان جنسی بالاتر و زیرکی بیشتری هستند در حالی که این تنها تبلیغی برای فریب مردم ساده لوح میباشد , در تصویر سمت چپ یکی از مصرف کنندگان چاق نوشابه ی مردانگی را میبینید که با مصرف نوشابه ی مردانگی تا به این حد نافرم و چاق شده است . البته جالب اینجاست که محصولات Virility در دنیای واقعی نیز با همین نام و هدف موجود هستند و سازندگان [[شیطان نیز میگرید]] به نوعی انتقاد مستقیم خود را از ساخت چنین محصولاتی ابراز داشته اند .
همان طور که قبلا نیز اشاره شد ساکنین دوزخ در کمدی الهی طبق نظریه اخلاق ارسطو در طبقات مختلف دوزخ جای میگیرند که این مسئله در بازی نیز مشهود است و از همین مدل ارسطویی برای تقسیم بندی گناهان در بازی استفاده شده است , گناهان محکومین در عالم موازی لیمبو به روی دیوارها هک شده است که به ترتیب مصرف گرایی , حماقت , شکم پرستی میباشند .
این نوشابه ها از ادرار جنی به نام Sucubus ساخته میشوند که در اعماق زمین , زیر شرکت Virility زندگی میکند و دانته مجبور میشود برای از بین بردن او به درون حفره ی بسیار عمیقی برود , این همان مسئله ایست که در کمدی الهی مطرح شده و دانته در بازی نیز مجبور است برای درک طبقات بالاتر دوزخ هر چه بیشتر به عمق زمین برود .
Sucubus : در فرهنگ عامه قرون وسطی به جنی گفته میشد که به صورت زنی زیبا به خواب مردان میرفت و با مردان همبستر شده و انها را اغوا میکرد اما در بازنمود های مدرن وی به صورت زنی جذاب و جادوگر نمایان میشود . البته در زبان لاتین به معنای فساد جنسی نیز میباشد که با ماهیت و هدف نوشابه های انرژی زا در بازی بسیار قرابت دارد .

شبکه رسانه ای Raptor News (دوزخ سفلی – شهر دیته و اقامتگاه شیطان )

در کتاب کمدی الهی دانته و ورژیل تا طبقه ی پنجم جهنم را به آسانی طی میکنند ولی زمانی که به شهر دیته میرسند با مقاومت شیاطین روبرو میشوند که مانع ورود انها به قلعه مستحکم دیته میشوند , طبقه ی ششم دوزخ مخصوص کسانی ایست که در دین بدعت بوجود اورده و یا ادعایی خدایی و الحاد کرده اند , البته در بازی خبری از گناهکاران این طبقه نیست و تنها به رئیس این مرحله که یک مجری تلویزیونیست اشاره میشود , رئیس این طبقه از دوزخ که زیر رودخانه در برج مخابراتی خود زندگی میکند تکه کلامی دارد که همیشه در پایان اخبارش از ان استفاده میکند : من دارم کار خدا رو انجام میدم !علاوه بر این پوسترهای وی که در سطح شهرهستند نیز حاوی این جمله میباشند .

وظیفه ی رسانه کنترل ذهن و القای هر گونه پیامی که قرار است به خورد مخاطب داده شود این همان چیزیست که دانته قبل از سقوط خود به درون رودخانه صریحا از آن به عنوان کنترل ذهن نام میبرد و زمانی که او وارد شهر مجازاتگاه(معادل شهر دیته در کمدی الهی) میشود پیامی که به صورت عمومی در انجا پخش میشود را میشنود : }} ماندس به شما اجازه میده تا زندگی کنید پس باید در خدمت اون باشید {{ ...آنچه ما باید از این جمله متوجه بشویم این است که مردم عادی برده ی بدون چون و چرای اربابان قدرت هستند ولی اینکه چرا مجری تلویزیون ادعا میکند که او کار خدا را انجام میدهد به این علت است که خدا تنها کسی است که در این جهان پیامی را برای بشر ارسال کرد تا باید ها و نباید ها را مشخص کند ! خداست که پیامش در غالب کتاب های اسمانی بر پیامبران نازل میشود و جمیع بشر را امر و نهی میکند و تنها هدف افرینش را عبادت میداند , اما در دنیای غربی که خدا مرده است این وظیفه باید به عهده ی رسانه قرار داده شود چرا که انسان هر مقدار که خود را در منجلاب مفاهیمی چون امانیسم و سکولاریسم و ساینتیسم غرق کند نمیتواند منکر این قضیه بشود که اگر خدا را کنار بگذارد باید جایگزینی به جای خدا در ذهن و تفکراتش پیدا کند که به او امر و نهی کند . اگر به دین که روش زندگی الهیست عمل نکند باید خود بندگی جملاتی چون علم خداست یا ذهن خداست را بکند . اکثریت مردم جهان به روشی زندگی میکنند که به آنها هر روز از طریق رسانه یاداوری میشود و این نه به دلیل بی سوادی و یا عوام الناس بودن بلکه به خاطر فطرت عبادی خانواده ی انسان است که نیازمند ان است که به قدرتی برتر لبیک بگوید و آنچه که او میپسندد را انجام دهد , امروزه با گسترش تکنولوژی و فناورهای جدید در جهان میتوان گفت که این قدرت برتر که در نبود خدا در جوامع غربی پیشرفته عرض اندام میکند رسانه است.
دانته در این قسمت از بازی به کمک فینیاس پیامبر شیطانی به درون شهر مجازاتگاه میرود و و قبل از ورود به شهر در طی یک مکاشفه متوجه هدف اصلی و والای خود میشود که از طرف مادرش حوا به او گفته میشود , حوا به او میگوید :
{{now finally you will have that choise...you will have great power...a power that will allow you to forge your own path.that my son is freedom}}
اکنون تو قدرت زیادی داری که به تو اجازه میدهد مسیر خود را بسازی , این قدرت آزادیست .

اینجاست که کلمه ی ازادی در مقابل مفهوم کنترل که از سوی ماندس ارائه میشود قرار میگیرد و دانته متوجه میشود که برای این مسیرسخت تنها توشه ی انتقام کافی نیست و باید برای هدف بزرگتری به جنگ پادشاه شیاطین برود . در کتاب کمدی الهی در این قسمت از سفر دانته آلیگیری پس از مشاهده عجز ورژیل برای ورود به شهر دیته وامداد غیبی که توسط فرشته ای صورت میگیرد متوجه میشود که تنها با سروش الهیست که میتواند بر جوهر شر پیروز شود و بدون کمک الهی رفتن به این مسیر غیر ممکن است در حالی که در بازی [[شیطان نیز میگرید]] او بوسیله ی شیطان درونش که ازاد شده و کلمه ی ازادی , قدرت ورود به شهر مجازاتگاه را پیدا میکند .
رئیس شهر مجری تلویزیونی Bob Barbas است که دانته او را هر روز در تلویزیون میبیند :

چهره ی او بسیار شبیه به تحلیلگر سیاسی شبکه Fox News بیل اریلی است و از طرفی دیگر در کتاب ((کمتر از کلید سلیمان)) که ادعا میشود در زمان حضرت سلیمان (علیه السلام) نوشته شده است در فصل اول از Barbas به عنوان رئیس جمهور جن ها نامبرده میشود که 36 لشکر از جن ها تحت امر او هستند و او پاسخ همه رازهای عالم را میداند و اغلب به صورت یک شیر تجسم میشود, عدد 72 که امروزه در میان پژوهشگران عرصه شیطان شناسی با عنوان عدد قدرت نامبرده میشود هم از این کتاب گرفته شده است و علت نام گذاری این عدد با این عنوان آن است که در فصل اول کتاب که به معرفی جن ها و شرح وظایف آنها میپردازد تعداد جن های قدرتمند را 72 میداند .
نکته ی حائظ اهمیت آن است که چگونه به سازندگان یک بازی کامپیوتری اجازه داده میشود اینطور آزادانه تمام مبانی غرب را با مصداق هایی از دنیای واقعی به تیغ نقد بکشانند و حتی یک قدم پا را فراتر نهاده و انها را شیاطینی خطاب کند که میخواهند یوغ بردگی را به گردن نسل انسان انداخته و حکومت شیطان را روی زمین بنا نهند ! این همان مسئله ایست که میخواهیم در طول این تحلیل برای ان پاسخی بیابیم .

امضای کاربر : ما همه شنگولیم
جمعه 29 خرداد 1394 - 13:30
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
mbn آفلاین



ارسال‌ها : 767
عضویت: 23 /10 /1393
محل زندگی: TeHrUn kharab shode
سن: 16
شناسه یاهو: خدا بیامرزدش
تشکرها : 100
تشکر شده : 61
پاسخ : 1 RE همه چیز درمورد DmC DevilMayCry
قسمت دوم
Lilith : مبادی بن سیرا نخستین کتابی است که در آن از لیلیث به عنوان اولین همسر آدم یاد شده‌است. دانشمندان هیچ نشانه‌ای از اینکه چنین اعتقادی تا پیش از آن نیز وجود داشته‌است در دست ندارند. منشا و دلیل نگارش کتاب مبادی بن سیرا روشن نیست. این کتاب مجموعه داستان‌هایی در خصوص قهرمانان انجیل و تلمود است. حتی ممکن است که این کتاب مجموعه داستان‌های افواهی مردمی باشد. زمان نگارش این کتاب در حدود قرن هشتم یا دهم میلادی تخمین زده می‌شود و نویسنده حقیقی آن ناشناخته‌است با این حال به باور عمومی به بن سیرای حکیم نسبت داده می‌شود. با این حال طلسماتی که برای محافظت در برابر لیلیث استفاده می‌شده‌اند، عمری به مراتب قدیمی‌تر از این کتاب دارند. هر چند این ایده که حوا دارای سلفی بوده‌است چیز جدیدی به شمار نمی‌رود، با این حال این ایده که این سلف لیلیث بوده‌است نسبتاً جدید است.
پیدایش این ایده به تفسیر آیات دوگانه‌ای در کتاب آفرینش بازمی‌گردد. در این کتاب در آیه‌ای خلقت حوا از یکی از دنده‌های ادم تشریح شده‌است. با این حال در آیاتی پیش از آن بیان می‌شود که یک زن نیز آفریده شده‌است.
«بنابراین خداوند انسان را بر صورت خود آفرید؛ او وی را به صورت تصویری از خود آفرید؛ خداوند آن‌ها را زن و مرد آفرید» در این متن آفرینش لیلیث پس از گفتار خداوند در خصوص اینکه «انسان نباید تنها باشد» آورده شده‌است. بنابراین خداوند لیلیث را از همان خاکی که آدم را آفریده‌است می‌آفریند، ولی آن دو با هم نزاع می‌کنند. لیلیث مدعی است که چون هر دو آن‌ها از منشا یکسانی خلق شده‌اند، بنابراین برابرند و به همین خاطر حاضر نمی‌شود که نسبت به آدم تواضع کند. وقتی که لیلیث این وضع را می‌بیند نام ناگفتنی را بر زبان آورده و در هوا پرواز کنان دور می‌شود.
آدم با دیدن این وضع به درگاه خداند دعا کرده و می‌گوید، زنی که به من دادی از من گریخت. خداوند سه فرشته (Senoy، Sansenoy، and Semangelof) را به دنبال لیلیث می‌فرستد و می‌گوید که اگر وی بازگردد، مشکلی نخواهد بود، ولی چنانچه تمرد کند روزی صد عدد از فرزندانش خواهند مرد.
فرشتگان لیلیث را در میانه دریای مقدسی یافتند که مصریان در آن هلاک شدند. آنان سخنان خداوند را به وی گفتند، اما وی از بازگشت امتناع کرد. فرشتگان نیز گفتند پس ما تو را در دریا غرق می‌کنیم. ولی لیلیث از آن‌ها خواست که وی را رها کنند و به آن‌ها گفت : «من برای این آفریده شده‌ام که به کودکان نوزاد لطمه بزنم. اگر نوزاد پسر باشد هشت روز و اگر دختر باشد تا بیست روز در حیطه قدرت من است.»
فرشتگان با شنیدن سخنان لیلیث بازهم به وی اصرار کردند تا بازگردد. ولی وی برای آنان به نام خداوند حی قیوم قسم یاد کرد که «هرگاه نام یا تمثال شما را بر طلسمی ببینم قدرتی بر آن کودک نخواهم داشت». وی همچنین پذیرفت که روزی صد فرزندش بمیرند و به همین دلیل روزانه صد اهریمن از میان می‌روند.
یکی از نویسندگان آمریکایی به نام اویتیک ایساهاکیان، لیلیت (Lilit) (نه لیلیث) را به عنوان اولین همسر آدم معرفی کرده‌است. در داستان وی لیلیت از آتش و انسان از خاک آفریده می‌شوند، ولی لیلیت بوی انسان خاکی را دوست ندارد و بنابراین به شکل ماری، همراه با شیطان از بهشت می‌گریزد. بر طبق این داستان پس از این بود که خداوند حوا را از دنده آدم آفرید تا همواره با وی باشد، ولی هرچند که آدم نام حوا را بر زبان داشت، با این حال روح وی همواره در جستجو و حسرت لیلیت بود. در قرون وسطی مردم بر این عقیده بودند که لیلیث ملکه اهریمن دیگری به نام آسمودوس (Asmodus) است. بر طبق افسانه‌ها دنیایی دیگر وجود دارد و حتی بر اساس این افسانه‌ها، آن جهان دیگر دقیقاً در کنار همین جهان ما بوده و این دو با هم در آن دنیای دیگر به زاد و ولد اعقاب اهریمنی خود مشغول بوده و همواره شرارت و بی‌نظمی را توسعه می‌دهند. حضور لیلیث و ملازمانش در آن زمان بسیار جدی گرفته شده و بسیاری از بلایا و مشکلات همچون ناباروری زنان و مردان، تبدیل شراب به سرکه، مرگ و میر نوزادان و ... به وی نسبت داده می‌شد.
نخستین اشاره به لیلیث درحدود ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد و به عنوان عضوی از خدایان طوفان‌ها در اساطیر سومری است که موسوم به لیلیثو بودند. سومریان بر این اعتقاد بودند که خدایان لیلیثو شکارچی زنان و کودکان بوده و با شیرها، طوفان‌ها، بیماری‌ها و بیابان‌ها مرتبطند. نخستین تصاویر ترسیم شده از خدایان لیلیتو آنان را در حالتی نشان می‌دهد که پاها و بال‌هایی همچون پرندگانی موسوم به زو (Zu) دارند.
آنان تمایلات جنسی شدیدی نسبت به مردان داشتند، ولی قادر نبودند به صورت عادی اعمال جنسی را انجام دهند. تصور می‌شد که آنان در مکان‌های متروک، ویرانه و خالی از سکنه اقامت دارند. البته این باور نیز وجو داشت که خدای مذکری موسوم به پازوزو (Pazuzu) در مقابل آنان موثر باشد.
در کتاب تلمود نیز در مورد لیلیث خیلی کم صحبت شده است {{برای مرد ممنوع است که در خانه ای تنها بخوابد . کسی که در خانه ای تنها بخوابد گرفتار لیلیث خواهد شد }}. در سنت یهود نام لیلیث را با لیلا که در عبری به معنی شب است مربوط میدانستند , لکن محققان معاصر انرا با لولو LULU (هرزگی و بی عفتی ) معبود سومریان مربوط میدانند و انرا به صورت یک روح خبیثه ی مونث که سبب تحریک شهوت مردان میشود معرفی میکنند .
انتخاب لیلیث به عنوان کسی که عهده دار اخرین مرحله دوزخ در[[شیطان نیز میگرید]] است بسیار زیرکانه بوده است چرا که او مظهر خیانت به ادم ابوالبشر و تحریک شهوت مردان برای انجام عمل جنسی و خیانت به خانواده است این همان کاریست که لیلیث همسر ماندس در بارهای فحشا انجام میدهد البته کشته شدن فرزند او توسط ورژیل در مراحل بعدی هم ریشه در همین سنن عامی و یهودی دارد و از اینجا به بعد سفردوزخ در بازی به اتمام میرسد و نوبت به سلوک در عالم برزخ میرسد .


تبیین برزخ در [[ شیطان نیز میگرید ]]

برزخ یک ابداع ایرانی و ((مانوی)) است : وجود برزخ از اصول قدیمی مسیحیت نیست و در اسلام نیز جایی به نام برزخ در حد فاصل میان بهشت و جهنم منظور نشده است . نه تنها چنین فکری در تورات نیامده بلکه در انجیل نیز به ان اشاره ای نشده است و فقط بعد ها در قرون پنجم و ششم مسیحی , روحانیون عیسوی بدین فکر افتادند که قائل به وجود برزخی میان بهشت و جهنم شوند . این نظر از دو راه پیدا شد : یکی الزام معنوی و دیگری نظریه ای که از طریق یک ایین بزرگ غیر مسیحی یعنی ائین ایرانی مانوی بدین روحانیون عرضه شده بود .
الزام معنوی این بود که این کشیشان و روحانیون که هنوز بر خلاف دوره های بعد فاسد نشده بودند و واقعا به اصول مسیحیت ایمان داشتند , از اینکه اختیار بخشش و امرزش و نیز اختیار محکوم کردن روح افراد مسیحی به ایشان سپرده شده , و اینان میتوانند با قضاوت در اعمال و رفتار یک فرد او را پیش از مرگش مشمول لطف خداوند و روح القدوس شمارند و یا محکوم و دوزخی کنند , مسولیت شدیدی را احساس میکردند , زیرا هر خطایی در این باره برای انان به قسمت عذاب وجدان و لعنت ابدی تمام میشد .بدین جهت احادیث مختلف بزرگان گذشته مسیحیت را تعبیر و تفسیر کردند و به وجود برزخی قائل شدند که ارواح باید در ان کفاره ببینند و تدریجا از الایش گناهان پاک بشوند , تا بعد شایستگی صعود به اسمان و ملکوت را پیدا کنند وجود چنین برزخی راه گریز معنوی برای اینان بود , زیرا بدینوسیله هم گناه کاران بی جهت امرزیده نمیشدند و عذابی شایسته گناه خود میدیدند , و این عذاب هم صورت جاودانی و قطعی مثل محکومیت جبران ناپذیر دوزخیان نداشت و کسانی که محکوم به ان میشدند امید داشتند که دیر یا زود مشمول رحمت الهی شوند و به بهشت بروند .
در قرن ششم مسیحی پاپ گریگوریوس کبیر رسما به وجود برزخ فتوی داد و انرا جز لایتجزای دنیای پس از مرگ دانست و از ان زمان بود که این اعتقاد به صورت یکی از ائین کاتولیک در امد .
ولی عامل اساسی دیگر در پیدایش فکر برزخ و استقرار ان در ایین کاتولیک , یک عقیده مذهبی ایرانی یعنی عقیده ی مانوی بود اصولا معتقدات اصلی ائین یهود و مسیحیت از عقاید مذهبی ایرانیان ناشی شده است , و از ان جمله اعتقاد به شیطان , جهنم , بهشت , پل صراط , رستاخیز و غیره . تقریبا همه این اصول از راه ایران وارد ائین یهود و سپس به طور کاملتر وارد ائین مسیحیت شده است البته در اینجا درباره ی چگونگی این نفود مجال بحث نیست

اما انچه اختصاصا از لحاظ موضوع مورد بررسی ما اهمیت دارد عقیده ی برزخ در ایین مانوی است که از راه مانویهای اروپایی قرون وسطی به مسیحیان رسید بود . چنانکه همه میدانند ایین مانوی ترکیبی از اصول ایرانی و هندی و مسیحی بود که در قرون اولیه مسیحی در اروپا و اسیا و افریقا توسعه فراوان یافت . سنت اگوستین روحانی معروف ائین مسیح که از بزرگترین قدیسین مسیحیت است و گفته هایش در ائین کاتولیک حکم حجت را دارد , و به خصوص قسمت اعظم از عقاید مربوط به کمدی الهی از عقاید او الهام گرفته است سالهای دراز از پیروان متعصب ائین مانی بود .
در قرن دوازدهم ائین مانی در جنوب فرانسه در میان کاتارها که به انها مرتدان آلبی لقب دادند سر براورد به عنوان یکی از فرقه های خاص مسیحیت تجلی کرد و کار به جایی رسید که به فرمان پاپ یکی از جنگ های صلیبی به درهم شکستن پیروان عقیده مانی اختصاص یافت . در همه ی این مدت عقاید مانی در مسیحیت نفوذ داشت و بسیاری از فرمان های ان را تعدیل و برخی دیگر را بوجود اورد که یکی از انها برزخ است .
در ائین مانوی موضوع تصفیه و تطهیر روح پیش از صعود به بهشت , اهمیت خاص دارد . طبق اعتقادات مانوی ها همه ی ارواح پیش از بازگشت به اسمانیکه زادگاه انان است باید در کره ی ماه توقف کرده و خود را با اب طهارت بخش بشویند و از الایش های جسمانی و مادی پاک شوند و سپس به خورشید رفته و روح خود را در اتش پاک کننده ن بگذارند تا از هرگونه الایش درونی و فکری پاک شوند و سپس بعد از تطهیر جسمی و روحی خود شایسته صعود به عالم تجرد مطلق شوند .
این نظریه نفوذ ائین مانی توسط محقق امریکایی الجر (alger) در کتاب Doctorine of a future life که قسمتی از ان تحت عنوان Traces of belief in a purgatory مورد بحث قرار گرفته است .


قبل از رسیدن دانته و ورژیل به بهشت زمینی , دانته طبق دستور ورژیل خود را در اتش طبقه ی هفتم که مخصوص خود پسندی است تطهیر میکند که این اتفاق یک مرحله کامل را در بازی [[شیطان نیز میگرید]] را عهده دار میشود:

گناهان درون برزخ عمدتا حول محور اقتصاد و پول طبقه بندی شده و مانند دوزخ بر روی دیوارها نوشته شده اند که عبارتند از : گیج کردن مردم , ایجاد بدهی برای تبدیل مردم به عده ی فقیر , طمع , کار سریعتر برای به دست اوردن پول بیشتر , تنگدستی و خساست , پادشاهی پول !

در این قسمت از بازی بر خلاف مراحل قبلی که دانته مجبور بود به اعماق زمین برود تا با شیاطین روبرو شود باید این بار به بالاترین نقطه ی ساختمان بانک برود و سپس با ماندس روبرو بشود و از همین روست که در تبیین برزخ در بازی , ما به یک ساختمان که مشابه همان قله بلند در کتاب کمدی الهی است بر میخوریم .

بهشت زمینی در [[شیطان نیز میگرید]]
Mundus : در زبان لاتین به معنای جهان است , او بزرگترین سرمایه دار شهر لیمبو است و هدفش کنترل نسل بشر روی زمین از طریق ایجاد بدهی سرسام اور میباشد , او قاتل حوا مادر دانته و کسی است که اسپاردا را برای همیشه تبعید و شکنجه کرده است انچه در مود شخصیت وی جالب است و او را از بقیه کاراکتر ها متمایز میکند نبود هیچ اطلاعاتی در مورد اسم و رسم و ماهیت او در اکثر فرهنگ ها و زبان ها میباشد , همانطور که مستحضرید تمامی شخصیت های بازی به موازات یک شخصیت و یا گروه و یا سنت و عقیده ای در بازی به تصویر کشیده شده اند اما این مسئله در مورد ماندس صدق نمیکند . با نگاهی دوباره به کتاب کمدی الهی متوجه میشویم که وقتی دانته و ورژیل در سفر برزخ به بهشت زمینی میرسند متوجه میشوند که تمام عالم برزخ به وسیله ی گردونه ای که توسط گریفونه موجود افسانه ای که بدن شیر و سر عقاب دارد که نماینده ائین مسیح و تحولات تاریخی ان است چرخانده میشود که در این قسمت از کتاب :
- گردونه نماد ائین مسیحیت
- شیربالدار نماد مسیح

در پیشانی ماندس سه زخم که شبیه به چشم هستند هویداست که نماد تثلیث مسیحیت است البته با این توصیفات نمیتوان او را مسیح دانست چرا که این شخصیت تنها معادل گریفونه در کمدی الهیست و هیچ کدام از نماد های مورد استفاده دانته الیگیری در بهشت زمینی را ندارد جز اینکه مسول تمام اتفاقات شهر لیمبوست ! البته با بررسی بیشتر در مورد گریفونه میتوان پی به شخصیت اصلی ماندس در بازی برد :

استفاده از نماد گریفونه در لوگوی بانک میدلند انگلستان که سپس با بانک جهانی اچ اس بی سی ادغام شد شاید پاسخ ما به اینکه ماندس چه تصویری در دنیای واقعی دارد را بدهد .بانک HSBC در سال ۱۸۶۵ میلادی در هنگ‌کنگ تاسیس شد و با متحول ساختن شرکت سهامی بانکداری هنگ‌کنگ و شانگهای (hong kong & Shanghahi Banking Corporation)در قرن 19 آغاز به کار کرد .HSBC، از طریق به وجود آوردن و خریدن شرکت‌های تابعه، خود را با بازار جهانی تطبیق داد. این استراتژی که در دهه 1950 شکل گرفت، با یکی از بزرگ ‌ترین موارد ادغام بانک‌ ها در تاریخ یعنی خرید بانک میدلند انگلیس(Midland Bank) در سال 1992، به اوج خود رسید .
HSBC به سرعت تعداد دیگری از موسسات مالی از جمله Credit Comercial de france و شرکت The Republic New York Corporation را به لیست تمام نشدنی خریدهای خود اضافه کرد و در سال 1997 نیز چندین بانک برزیلی و آرژانتینی را با مبالغ میلیارد دلاری خریداری کرد و نام خود را در آن کشورها نیز بر سر زبان‌ها انداخت.
در سال 2003، اقدام جنجالی شرکت در خرید گروه مالی نه چندان موفق HouseHold International به مبلغ 14میلیارد دلار، استراتژی خرید شرکت را یک پله بزرگ بالاتر برد و در عین حال نشان داد که شرکت، به حضور یک شرکت تابعه آمریکا در راستای اهداف و انگیزه ‌های جهانی شدن نیاز دارد و نیز نشان داد که در درجه اول، تمایل دارد به عنوان شرکتی دیده شود که مصرف ‌کننده عام را محور خود قرار داده است
سر جان باند«، مدیرعامل HSBC در مقاله “ اقدامات کوبنده HSBC " در مورد اقدام اخیر شرکت، چنین ذکر کرد: « دو سوم هر اقتصادی در دنیا بر پایه مخارج و صرف پول مصرف‌کنندگان است و هر قدر بتوانید شرکت خود را بیشتر به آن جهت متمایل کنید، برای تجارت شما بهتر است. «
بانک HSBC از سیستم هوشمند تبلیغاتی، مشابه سیستم بلواسمارت در شعبه‌های خود استفاده می‌کند. به گفته سخنگوی بانک، این سیستم که به «بلوباکس» معروف است، در دو شعبه از بانک‌های شهر لندن در کشور انگلیس راه‌اندازی شده است و در صورت استقبال مردم و کارکرد موفقیت آمیز، در تمامی شعب این بانک در سراسر دنیا نصب و راه‌اندازی خواهد شد. در تاریخ ۱۶ دسامبر ۲۰۰۸ میلادی، اعلام شد که بانک زیان عمده‌ای را بر اثر کلاهبرداری پنجاه میلیارد دلاری «صندوق سرمایه‌گذاری برنارد میداف» در آمریکا، متحمل شده است. بانک HSBC، مبلغی بالغ بر یک میلیارد دلار را در این صندوق سرمایه‌گذاری کرده بود. این غول بانکی جهان که در بحران مالی خسارت‌ های بسیاری متحمل شد، سرمایه خود را به میزان چهارده میلیارد و دویست میلیون یورو افزایش داد و در چارچوب طرح اصلاحات همچنین شش هزار و صد فرصت شغلی خود را در آمریکا حذف کرد. این بانک به علاوه تصمیم گرفت بخش فعالیت‌ های وام بانکی خود را به حال تعلیق درآورد. رییس بانک درباره طرح اصلاحات بانک گفت: قصد داریم بیشتر شبکه‌های اختصاص وام را تعطیل کنیم
کاهش هفتاد درصدی سود این بانک در سال 2008 فقط در آمریکای شمالی آن را متحمل دوازده میلیارد یورو زیان کرد که این زیان بیشتر به سبب خرید موسسه مالی "هاوس هولد" بود. بر خلاف بسیاری دیگر از موسسات عظیم که تلاش می‌کنند شرکت ‌های تاسیس شده و جا افتاده را بخرند، HSBC تصمیم گرفته بود که یک هویت یکسان برای خود فراهم کند. هدف این بود که نام و لوگوی شرکت را تا جای ممکن در همه جای دنیا معروف و شناخته شده سازد؛ به گونه‌ای که هرشرکت تابعه محلی هم در قدرت فیزیولوژیکی نام تجاری جهانی آن سهیم باشد. اکنون نام و هویت دیداری شرکت در تمام دنیا همسان شده است و قدرت خود را به بانک ‌های خود در هر بازار محلی نیز منتقل می‌کند.حسن شهرت و پیشینه مثبت، احساس آشنا و قابل اعتمادی می‌آفریند که آن هم به اعتبار شرکت می‌افزاید. هر قدر یک بانک در خارج از وطنش بیشتر شناخته شده باشد، در کشور خود اعتماد بیشتری را بر می‌انگیزد. این پارادوکسی است که در شعار تبلیغاتی شرکت یعنی «بانک محلی جهان» هم نمود یافته است. تا جایی که در سال 2010 مجله فوربز این بانک را به عنوان بزرگ‌ترین موسسه مالی و بانکداری و هشتمین شرکت بزرگ در دنیا معرفی کرد. در حال حاضر HSBC یکی از بزرگ‌ترین موسسات مالی و بانکداری دنیا و نیز موفق‌ترین شرکت بریتانیا است. شعبه مرکزی بانک در شهر لندن قرار دارد و بیش از 300 هزار نفر در سراسر دنیا برای این بانک کار می‌کنند. درآمد این بانک در سال گذشته میلادی بالغ بر 103 میلیارد دلار بود که سود خالصی معادل6 میلیارد دلار را نصیب شرکت کرد
قبل از اعمال تحریم‌های سازمان ملل متحد علیه برنامه هسته‌ای ایران، بیش از شصت درصد مبادلات بانکی دولت ایران از طریق بانک بریتانیایی اچ‌اس‌بی‌سی انجام می‌گرفته، اما به دلیل تحریم‌هایی که شورای امنیت سازمان ملل متحد بر ایران اعمال کرده، دولت ایران از سال ۲۰۰۵ میلادی، همکاری با این بانک را محدود کرده و عملاً اچ‌اس‌بی‌سی دیگر نقشی در مناسبات مالی ایران ندارد.
بانک اچ اس بی سی به خاطر همکاری با ایران در دوران تحریم توسط دولت امریکا محکوم به پرداخت 2 میلیارد دلار جریمه شد.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که ماندس در بازی [[شیطان نیز میگرید ]] رئیس بانک اچ اس بی سی است .
همان طور که قبلا اشاره شد حوا طی یک مکاشفه به دانته وحی میکند که بزرگترین قدرتی که او میتواند با ان مسیر پیش روی خود را بسازد ازادی است , اما اینکه چرا این پیام توسط یک فرشته به دانته وحی میشود به خاطر دادن تجرد و قداست الهی به کلمه ی ازادیست . این همان عاملیست که باعث درگیری بین ورژیل و دانته در اخرین مرحله از بازی میشود .
ورژیل معقتد است که نسل بشر برای محافظت از دست خود نیاز به یک سری قوانین و کنترل شدن دارد ولی دانته با او مخالف است و دلیل قابل قبولی نیز برای این موضع خود ارائه نمیکند همان طور که وقتی در اتاق ماندس درباره ی ازادی بشر صحبت میکنند در مقابل منطق ماندس تنها سکوت میکند , ماندس به او میگوید :
{{من وقتی به زمین اومدم انسان ها ازادی داشتند ولی باهاش چی کار میکردند ؟ دزدی , قتل , تجاوز ...حالا تو چی میخوای ؟ اینکه خشم و جنگ و مرگ در کنار هم باشند؟}}

دلیل سکوت دانته در مقابل استدلال های ماندس چیست ؟

آزادی در زبان انگلیسی معادل دو واژه «Freedom» و «liberty» می­باشد. این دو اصطلاح غالباً به جای یک­دیگر به کار می­روند، ولی در پاره­ای مواضع بار معنایی این دو واژه متفاوت می­شود. وقتی واژه «Freedom» در مورد اشخاص یا افعالشان به کار می­رود، اشاره به «توانایی» یک فرد برای رفتار به شیوه­ای خاص در مجموعه­ای از شرایط مفروض دارد، اما «liberty» اشاره به «رخصت معتبر» فرد برای رفتار به شیوه­ای خاص در مجموعه­ای از شرایط مفروض دارد. این تمایز، اساس تمایز دستوری میان «can» و «may» و تفاوت میان «de facto» یعنی عملی و «de jure» یعنی قانونی است .
«liberty» معادل واژه لیبرته (Libertė) در زبان فرانسه و ریشه لاتین آن (Libertas) است . در طول تاریخ اندیشه کمتر موضوعی مانند «آزادی» مورد توجه اندیشمندان قرار گرفته است تا آنجا که تعریف­های ارائه شده از سوی متفکران از دویست نیز تجاوز نموده است. این تشتت و فراوانی دیدگاه­ها در باب آزادی، کارل یاسپرس فیلسوف اگزیستانس آلمانی را بر آن داشته تا اعلام نماید که «تعریف قانع­ کننده ­ای از آزادی امکان ندارد.»
فرانتس روزنتال نیز می­گوید آزادی در طی جریان خود در تاریخ، خود را از قید و بند تعریف رهانیده است و به یکی از مفاهیم انتزاعی مهم تبدیل شده که هیچ ما به ازای خارجی و مصداق قابل تعریفی جز آن چه ذهن انسان بدان بخشیده، نداشته است. تعاریف آزادی، بیش از آن که مفهوم آزادی را روشن کنند از شرایط زمانی و کسانی که آن تعاریف را به وجود آورده ­اند، سخن می­گویند.
به بیان دیگر، عدم دست­یابی به تعریف واحد برای واژه آزادی، ناشی از اختلاف جهان­بینی­ هاست که در میان فلاسفه مشاهده می­شود. مفهوم آزادی، یک مفهوم اجتماعی­ سیاسی در حیطه زندگی فردی و اجتماعی است، از این رو، اگر در شناخت انسان اختلاف­ نظر وجود داشته باشد، یعنی دو نوع نگرش و جهان­بینی متفاوت درباره وی در میان باشد، در این صورت، دست­یابی به تعریفی واحد که مورد پذیرش تمامی صاحب­نظران باشد، ممکن نخواهد بود.
هر چند سخن فوق به دور از صواب نیست، اما به نظر می­رسد دقیق­تر آن است که بگوییم واژه آزادی، مشترک لفظی است که در علوم فلسفی، روان­شناسی، اخلاقی و حقوقی در معانی مختلفی به کار می­رود، از این رو، پیدا کردن معنای جامعی برای معانی مختلف آن، بسیار مشکل است .


نتیجه گیری و جمع بندی نهایی

با انچه که در طول این تحلیل به ان پرداختیم به نظر میرسد بازی [[شیطان نیز میگرید]] در راستای مبارزه با سیستم جهانی و دولت پشت پرده ساخته شده است و عموم بدمن های ان از شخصیت های واقعی الهام گرفته شده اند , حتی مفهوم بیداری نیز که امروزه در شبکه ی اینترنت در مقابل بردگی انسان ها نیز به کار میرود مورد توجه سازندگان بازی بوده :

با این اوصاف ایا باید نتیجه بگیریم که این بازی در راستای بیدارکردن مردم جهان و افشای دولت های پشت پرده ساخته شده است ؟ و یا هدف دیگری را دنبال میکند ؟
کتاب تحقیقی مهمی با عنوان Islam And The Divine Comedy در سال 1919 توسط یک دانته شناس بزرگ پرفسورمیگل اسین پالاسیوس نوشته شد که نشان میدهد کمدی الهی تحت تاثیر احادیث و روایات اسلامی نوشته شده است :

نویسنده در کتاب نشان میدهد که در اروپای زمان دانته ترجمه ای به زبان لاتین از معراج نامه پیامبر(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) وجود داشته که دانته تحت تاثیر ان کمدی الهی را نوشته است , دانته در معماری افلاک و منازل اسمانی خود , بسیار شبیه به منازلی که پیامبر اسلام در عروج خود به اسمان از انها گذشته است عمل نموده است و حتی از همان افلاکی نام برده که پیامبر در گذر از هفت اسمان از انها نام برده است . در کمدی الهی صورت فلکی زمین بطلمیوسی است که در آن زمین مرکز جهان است و نه کره متحدالمرکز به دور آن میچرخند , هفت کره ی اول که اسمانهای سیاره ای اند شامل : ماه , عطارد , ناهید , خورشید , مریخ , مشتری و زحل میشوند , به فلک ثوابت و در نهایت فلک بلورین (فلک الافلاک)میپیوندند . فلک الافلاک نیز به نوبه خود به عرش الهی ختم میشود که در محدوده ی زمان و مکان نمیگنجد . دانته پس از رسیدن به این قسمت به مرحله ای میرسد که عرفا از آن با نام فنا فی الله یاد میکنند .
انچه که واضح است دانته الیگیری بیش از انکه تحت تاثیر ورژیلیوس و اثرش انئیس باشد از معراج رسول اکرم (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) تاثیر پذیرفته چرا که در انئیس صحبت فقط از سفر به جهنم است و لاغیر...ضمن اینکه جدایی ورژیل به عنوان عقل بشر از دانته در قله ی کوه برزخ به خاطر اینکه نمیتواند عشق را درک کند یاداور جدایی جبرئیل از حضرت محمد(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) در سدره المنتهی است . پیامبر اکرم معراج را بوسیله ی دو کلید ایمان و عمل صالح طی کرد ولی این دو کلید در کمدی الهی تبدیل به علم و ایمان شده اند که در دست نماینده ی پطرس قرار دارند ,البته نباید این گمان بوجود بیاید که معراج دانته مشابه معراج حضرت رسول است چرا که در کمدی الهی عقل و ایمان دو مفهوم جدا از هم تعریف شده اند , انجا که عقل حضور دارد ایمان نیست و انجا که ایمان هست عقل نیست . واقعه ی معراج در [[شیطان نیز میگرید ]] هم اتفاق می افتد ولی از نوع شیطانی چرا که به جای معراج و فنا فی الله به هبوط و فنا فی الدنیا میرسیم.
در طول بازی در مکان های مخفی مرحله ها , کلیدهای طلایی و نقره ای(کلیدهایی که در کمدی الهی به مفهوم علم وایمان در دست نماینده پطرس هستند) وجود دارند که زمانی که گیمر انها را پیدا میکند میتواند وارد مراحل مخفی بشود و پس از اینکه مراحل مخفی را با موفقیت تمام کرد میزان سلامتی و مدت زمان شیطان بودنش افزایش پیدا میکند.

مسئله دیگری که در بازی اهمیت دارد و قبلا هم به ان اشاره شد معرفت النفسی است که دانته در طول مسیر بازی به کمک فینیاس پیدا میکند او زنجیرهای نفس خود را پاره میکند و به حقیقت وجودی خویش که یک شیطان است پی میبرد و همینجاست که حوا هدف از از معراج دانته را ازادی بیان میکند در صورتی که هدف از معراج در کمدی الهی فنا فی الله است , باید به ذکاوت سازندگان [[شیطانی نیز میگرید]] افرین گفت چرا که با استادی تمام آزادی را به جای فنا فی الله در بازی قرار داده اند و همینطور به جای کلید علم و ایمان که در کمدی الهی از آن استفاده میشد افزایش مقدار سلامتی (خون) و مدت زمان شیطان بودن را جایگزین کرده اند .
شاید این مسائل ابتدا بی اهمیت به نظر برسند ولی اهمیت موضوع انجایی روشن میشود که بدانیم [[شیطان نیز میگرید]] یک بازی کامپیوتریست و گیمر در تمام طول بازی با دانته همزاد پنداری میکند و به جای اینکه با مفاهیم عمیقی همچون ملاقات خداوند اشنا بشود معراج خود را در حد کلمه ی ازادی تنزل میدهد که با دو کلید سلامتی بیشتر و مدت زمان شیطان بودن بیشتر میتواند به این مفهوم مجرد برسد .
داستان حضرت ادم و حوا نیزاینجا دستخوش تحریفات عرفان یهودی زوهر شده است , نقل به مضمون انچه در تورات امده این است که ادم و حوا از درخت شناخت نیک و بد خوردند و خداوند نیز انها را از بهشت بیرون راند ولی در عرفان زوهر به جای درخت دانایی ازدرخت شک نامبرده میشود که وقتی ادم و حوا از ان خوردند به وجود خدا شک کردند و به جای اینکه انها رانده بشوند , خدا از بهشت رانده شد و اکنون وظیفه ی هر انسانی است که تلاش کند تا با افزایش معرفت و شناخت دقیق از وجود خود , خدا را در خود متجلی کند ! این همان مطلبی است که صراحتا در طول بازی گیمر متوجه آن خواهد شد .
بیش ترین تاثیری که میتوان از سری بازیهای [[شیطان نیز میگرید ]] گرفت نه تنها نابودی حکومت شیطان نیست بلکه تحریف یک حقیقت و هدف افرینش یعنی معراج است , اماده سازی دنیایی بدون حضور یک مسیر رشد مادی و معنوی بزرگترین هدف شیطان است , این همان دلیلیست که بازی را ناتمام و گنگ به پایان میرساند چرا که وقتی ورژیل میخواهد برنامه جدیدی را برای دنیا تنظیم کند با پیامی که قبلا توسط مادر دانته به او وحی شده قرابت ندارد, دانته از توصیف آزادی عاجز است ولی به ان ایمان دارد و به همین علت با برادر خود درگیر میشود .
پس از هشت ساعت بازی حرفه ای و سراسر هیجان برای به دست اوردن ازادی ,تنها چیزی که عاید شما میشود این است که متوجه میشوید امروز به جای ایمان به خدا و مبارزه در راه خدا باید برای واژه آزادی بجنگید که شاید هیچ گاه نتوانید آنرا توصیف کنید در دنیای ترنس مدرن امروز هیچ کس حق ندارد مسیری برای رشد بشر ارائه کند , ادمی ازاد است تا انچه میخواهد انجام دهد ! به قول اسپینوزا{{ در چنین حالتی خیر و شر مفهومی ندارد زیرا هر کسی در این حالت فقط نفع خود را طالب بوده و خیر و شر را بر طبق میل و هوس و منافع خود تعریف میکند }}{{قانون برای ان ضروری است که مردم اسیر احساسات و نفسانیاتند}} در جهانی که به صرف کلمه آزادی قانون نباشد فساد نیز جهانی تعریف میشود , متاسفانه از اغاز خلقت بیشترین قانونی که توسط انسان مورد حمله قرار گرفته شده دین است و چه راهی بهتر از اینکه دین را با دین تحریف کنیم ؟ معراج و لقا الله را با هبوط انسانی شیطانی تحریف کنیم و هدف از خلقت را ازادی بی حد و مرز تعریف کنیم ؟

تند روی نیست اگر این بازی را یک اثر ترنس مدرن معرفی کنیم چرا که با جعل حقائقی همچون معراج و فرشتگان سعی در قداست بخشیدن به کلمه ای چون آزادی را دارد , شکی نیست که ازادی باید محترم شمرده شود ولی اینکه انرا همردیف مفاهیمی چون فنا فی الله قرار دهیم اشتباه بزرگیست در حوزه ی فلسفه و کلام وقتی گفته می­شود «انسان آزاد است»، آزادی به معنای اختیار و عدم جبر است، یعنی انسان در انجام رفتارهای خود، اختیار دارد و مجبور نیست. به گفته استاد شهید مطهری: «بدون ترديد يكى از معضلات بزرگى كه تاكنون فكر دانشمندان را به خود متوجه ساخته، اين مسأله است و بسيار كم ديده مى‏شود كه كسى در اين مسأله وارد شده باشد و جميع جوانب و اطراف مسأله را در نظر گرفته باشد و به درستى از عهده حل آن برآمده باشد. غالباً كسانى از مدعيان فلسفه يا روان­شناسان يا علماى اخلاق يا اصوليين كه وارد اين مطلب شده ‏اند، يا از اول راه خطا پيموده‏ اند، يا آنكه به قسمتى از مطلب توجه كرده و جميع اطراف و جوانب مطلب را در نظر نگرفته يا نتوانسته‏ اند در نظر بگيرند.»
محققین حکمای اسلامی معتقدند که نظام هستى نظام ضرورى است و استثناپذير هم نيست و در عين حال‏ انسان در افعال و آثار خود مختار و آزاد است و حد اعلاى آزادى براى انسان‏، موجود است و اين اختيار و آزادى با ضرورت نظام هستى منافات ندارد.
در تفکر فلسفی غرب نیز این وجه آزادی در اندیشه بسیاری از مکاتب و فیلسوفان پذیرفته شده است و غالب آنها معتقد به آزادی فلسفی انسان بوده، او را موجودی مختار می­دانند.
آنچه در باب اندیشه فیلسوفان غربی خودنمایی می­کند، روی­کرد افراطی فیلسوفان اگزیستانس به مقوله آزادی و اختیار انسان است تا آنجا که برخی از فلاسفه اگزیستانس از شاخه الحادی آن، وجود خداوند متعال را محدودکننده آزادی انسان انگاشته، برای تضمین وجود این خصلت اساسی در وجود آدمی، به خیال باطل خود، وجود خداوند متعال را از قلمرو جهان­بینی خود خارج نموده­اند. ژان پل سارتر در این باره گفته است: «قول به آزادی انسان، مستلزم این است که افراد بشر ملعبه خدایان یا هر قوه دیگری ماسوای خود نیستند، بلکه آزادی مطلق دارند و رها و مستقل و غیرمتعلق و غیرمرتبط­ اند و خلاصه به حال خویش­اند . . . نفی خالقی علیم، شرط عقلی و منطقی حریت کامل انسان است.»
آزادی فلسفی، آزادی تکوینی انسان و مربوط به نحوه وجود اوست، از این رو، باید و نباید در آن راه ندارد. سؤالی که در این حیطه مطرح است، آن است که آیا انسان به لحاظ تکوینی آزاد است یا آزاد نیست، اما این که انسان باید آزادی داشته باشد یا نباید آزادی داشته باشد، در تکوین جایی ندارد.

آزادی حقوق سیاسی

آزادی در این وجه، یکی از حقوق اساسی انسان شمرده می­شود که در اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بین­ المللی مدنی و سیاسی نیز بر آن تأکید شده است. این وجه از آزادی، اشکال مختلفی دارد، مثل آزادی عقیده و اندیشه، آزادی بیان، آزادی تشکیل اجتماعات و شرکت در آنها، آزادی قلم و مطبوعات، آزادی فعالیت­های اقتصادی. غربیان در این قسم از آزادی نیز راه افراط را پیش گرفته ­اند، به گفته استاد شهید مرتضی مطهری: در غرب ريشه و منشأ آزادى را ـ­که خود، منشأ دموكراسى است- تمايلات انسان مى‏دانند و فرقى ميان اراده و تمايلات قائل نيستند. از نظر فلسفه غرب، اصل در ميل­ها و خواسته‏ ها و اراده ‏هاى انسان­ها، آزادى است.
به فرموده شهید مطهری، تفاوتی که میان مکتب انبیاء و مکتب­های بشری هست، در این است که پیغمبران آمده­ اند تا علاوه بر آزادی اجتماعی، به بشر آزادی معنوی بدهند، و آزادی معنوی است که بیش از هر چیز دیگر ارزش دارد. و آزادی اجتماعی بدون آزادی معنوی عملی نیست، زیرا بشر باید در ناحیه وجود و روح خودش آزاد شود تا بتواند به دیگران آزادی بدهد. جامعه امروز بشری به دنبال تأمین آزادی اجتماعی است، ولی به دنبال آزادی معنوی نمی­رود، چرا که آزادی معنوی جز از طریق دین و ایمان به کتاب­های آسمانی قابل تأمین نیست.
آزادی اجتماعی، آزادی انسان است از قید و اسارت افراد دیگر، اما آزادی معنوی، عبارت است از آزادی انسان از اسارت خویش. انسان موجودی است که قوا و غرایز گوناگونی هم­چون شهوت، غضب، حرص و طمه، جاه ­طلبی و افزون ­طلبی در او وجود دارد، آزاده کسی است که برده این غرایز حیوانی نباشد. این آزادی، همان است که در زبان دین، «تزکیه نفس» و «تقوا» گفته می­شود.

ازادی اخلاقی

آزادی اخلاقی گاه مقابل الزام اخلاقی به کار می­رود و مراد از آن، اعتباری و قراردادی بودن اصول اخلاقی است، یعنی اخلاق، اساسی ندارد و هر کس می­تواند به اختیار خود، رفتاری را خوب یا بد بداند.
اما معنای شایع­تر آزادی اخلاقی، رهایی انسان از قید شهوات و از اطاعت قوای حیوانی و شیطانی است که همان «آزادی معنوی» پیش­گفته در کلام شهید مطهری است.
به گفته سقراط، «آزادی یعنی این که فرد از بردگی امیال حیوانی خویش که از نظر عقل سزاوار سرزنش است، رهایی یابد.»

اما اینکه امروزه چرا واژه آزادی این طور به جدیت توسط کسانی که خود مخل آزادی دیگران هستند اشاعه میشود را باید در پروتکل های سران صهیونیزم جست جو کرد انجا که میگوید :

- آزادى سياسى تنها يك نظريه است نه يك واقعيت. لذا آدمى بايد بداند كه چگونه از واژه آزادى سياسى براى فريب توده ‏ها استفاده كند و سپس آن را براى درهم شكستن قدرت حزب حاكم بكارگيرد. البته اگر حزب حاكم قبلا\" خود از چنين شيوه‏ اى براى دستيابى به قدرت استفاده كرده باشد، بهتر مى‏توان همين شيوه را در مورد او بكار برد. به كمك واژه به اصطلاح آزادى مى‏توان همين شيوه را در مورد او بكار برد. به كمك واژه به اصطلاح آزادى مى‏توان پايه ‏هاى حزب حاكم را سست و لرزان ساخت و بى‏اعتباريش را به توده مردم نشان داد. از آنجا كه توده ناآگاه نمى‏تواند حتى يك روز هم بدون راهنما و رهبر هدفهايش را خود راهبرى نمايد، لذا به آسانى رهبرى حزب جديد را مى‏پذيرد و بدين‏سان رژيم قديم جاى خود را به رژيم جديد مى‏دهد.

- هنگامى كه ما به قدرت رسيديم، يعنى قدرت را از چنگ فرمانروايانى كه با استفاده از واژه آزادى بر مردم حكومت مى‏كنند، خارج ساختيم، طلا جاى قدرت را خواهد گرفت. بنياد نهادن حكومت براساس آزادى غيرممكن است. زيرا كسى نمى‏تواند آزادى را در متعارف و متعادل‏ترين نوع آن بكارگيرد. اگر صرفاً براى مدت كوتاهى مردم را در اداره امور خويش آزاد بگذاريم تا هر كس فرمانرواى خويش بشود، ديرى نخواهد پاييد كه انسجام امور از هم گسيخته مى‏شود و مردم دست به كشتار همديگر مى‏زنند و از دولت چيزى جز تلى خاكستر به جاى نخواهد ماند.

- اگر به تاريخ گذشت نگاهى بيفكنيم، درمى‏يابيم كه ما نخستين قومى بوديم كه نداى آزادى، برابرى و برادرى را سرداديم. اين كلمات بعدها به وسيله مردم غيريهودى، احمقانه و طوطى‏وار تكرار شدند و ناآگاهانه خود را گرفتار ساختند و آزادى را كه در برابر فشارهاى توده ناآگاه چون سد محكمى بود، از بين بردند. خردمندان غيريهودى نمى‏توانند خود را از مطلق‏ گرايى و ذهنيت و عالم تجرد بيرون آورند و واقعيات را مورد قبول قرار دهند. آنها هيچگاه متوجه تضاد موجود ميان آنچه مى‏گويند و آنچه عمل مى‏كنند، نمى‏شوند. آنها متوجه نمى‏شوند كه افراد داراى استعدادها، قابليتها و شخصيتهاى متفاوتى هستند. آنها باور نمى‏دارند كه توده مردم كور و ناآگاه است. آنان باور نمى‏دارند، كسى كه از ميان توده مردم برخيزد نمى‏تواند رهبر بشود. آنها نمى‏پذيرند كه استعداد رهبرى در ميان يك تبار از پدر به فرزند منتقل مى‏شود. آنان با ناديده گرفتن چنين حقايقى برخلاف موازين طبيعت گام برداشتند و ما مى‏بينيم كه مسأله ارثى بودن رهبرى، به دست فراموشى سپرده شده و همين امر هم باعث شده است كه ما روز به روز به موفقيت نزديكتر شويم.

- اشاعه كلماتى چون آزادى، برابرى و برادرى در چهارگوشه دنيا به ما نسبت داده مى‏شود. ما بايد از عواملمان كه ناآگاهانه پرچم‏مان را با شور و شوق فراوان برافراشته ‏اند، سپاسگزار باشيم. مى‏دانيم كه كلمات مذكور در طول تاريخ همچون آفتى رفاه، صلح، آرامش، همكارى و اساس حكومت غير يهوديان را نابود كرده ‏اند. البته بعداً يادآور خواهيم شد كه عوامل دست ‏نشانده، ما چگونه به پيروزى نهائى ما كمك خواهند كرد يا اين امكان را مى‏دهند كه ورق برنده به دست ما بيفتد. معناى اين كلام آنست كه در آينده خواهيم توانست هر نوع امتيازى را از جمله (اريستوكراسى )اشرافيت و سرمايه ‏دارى( جوامع غير يهودی) را چون سدى در برابر پيروزيمان قرار دارد، نابود كنيم و بر خرابه ‏هاى اريستوكراسى غيريهود، اريستوكراسى خود را كه مبتنى بر ثروت و رهبرى افراد تحصيل كرده است، بنا نهيم. باز يادآور مى‏شويم كه دانش و ثروت دو شرط اساسى، براى تشكيل اين اريستوكراسى هستند. ثروت را در اختيار داريم و دانش رهبرى را حكماى پيشين برايمان فراهم آورده ‏اند.

- مجرد و ذهنى بودن مسأله آزادى، به ما كمك مى‏كند كه به توده‏ هاى مردم در سراسر دنيا بفهمانيم كه دولتهايشان فقط ناظر خرج ثروت‏هاى مردم هستند و مى‏توان دولتها را مانند دستكشهاى كهنه زود به زود عوض كرد.


پایان

منبع:انجمن بیداری اندیشه
ادیتور: MBN


امضای کاربر : ما همه شنگولیم
جمعه 29 خرداد 1394 - 13:30
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :


تماس با ما | همه چیز درمورد DmC DevilMayCry | بازگشت به بالا | پیوند سایتی RSS
آیـــا مــیــدانــیــد